اسکلت
اسکلت

اسکلت

تو نیکی میکن و تا دسته انداز

گفت کارتو راه میندازم اما فقط انداخت.

عق شقانه

شورت بر باد مده تا ندهی بر بادم.

عق شقانه

مرا در آغوش بمیر.

سیگار

سیگاری هم نشدیم که پک های عمیق و فلسفی بزنیم و با فندک فلزی خوش تراشمان ور برویم.

هدرت

لاخه های مو روی پیراهنم

لاخ لاخ توی حمام

آخ و واخ توی رختخواب

هذا شقشقیه 

هدرت!

کجاس?

بهشت زیر پای مادران است یا روی شانه ی پدران?