اسکلت
اسکلت

اسکلت

قطارهای بی پایان

بچه که بودم روبه‌رو خونه‌مون یه ریل راه‌آهن بود، هرکی می‌خواست خودکشی کنه، می‌اومد می‌پرید جلو قطار؛ چه‌قدر جنازه دید‌م که از وسط دو نصف شده‌بودند. خواب دیدم که یهو می‌پرم جلو قطار؛ تعبیرش چیه؟

همه‌چیز سرعت گرفته باز. باید یه‌جا مکث کنم که اطرافم آروم بگیره، چیزها از حرکت بیفتند، آب‌ها از آسیاب بیفتند، قطارها از حرکت بایستند. در این‌همه سرعت نمی‌تونم راه برم، نمی‌تونم قدم بزنم، باید بپرم جلو قطار و حرکت هرچیزی رو ازش بگیرم. اون‌وقتا که یکی خودش رو می‌انداخت جلو قطار، قطار می‌ایستاد، لوکوموتیوران پیاده می‌شد، بی‌سیم می‌زد به مرکز، مرکز تلفن می‌زد به پلیس و اورژانس، ماشین‌های پلیس و آمبولانس می‌اومدند سر ریل، اطراف رو می‌بستند، جنازه رو جمع می‌کردند و می‌بردند. ما می‌نشستیم دورتر، رو پشت بوم، تماشا می‌کردیم که چه‌طور ریل از روی کمر یه آدم رد شده و دو نصفش کرده. 

یه‌بار به چشم خودم دیدم که یه جنازه رو با بیل جمع کردند و گذاشتند تو برانکارد: نصف تنش افتاده بود وسط ریل، پاش افتاده بود این‌طرف، شلوار آبی‌رنگش هم تو پاش بود، کتونی هم داشت. به مادرم گفتم جوون بوده چون کفش کتونی پاش بود. مادرم تماشا کرد گفت نگاه نکن خوابش رو می‌بینی. نگاه کردم، خوابش رو هم دیدم. هنوز هم خوابش رو می‌بینم. 

سکون، سکوت، بی‌حرکتی، این‌چیزا رو دوست دارم حالا. هیچ‌چیز تکون نخوره، قطارها حرکت نکنند، تا کسی نتونه خودش رو پرت کنه جلو قطار. کسی که یک‌بار حرکت قطار رو از نزدیک دیده باشه، دیگه هرگز اون آدم سابق نمی‌شه. کسی که یک‌بار حرکت قطار رو ندیده باشه هم دیگه هرگز اون آدم سابق نمی‌شه، چراکه هیچ‌کس هرگز آن آدم سابق نبوده است.

آدم‌ها رو با بیل خاموش می‌کنند، آدم‌ها رو با بیل جمع می‌کنند، با بیل، بابیل، قابیل، هابیل، قابیل هابیل رو با بیل می‌کشه. 

در خواب‌هام می‌خوام بلند شم و فریاد بزنم، اما در خواب‌هام هم همه خوابیده‌اند، و منِ مبادی آداب، به دلم نیست که کسی رو از کابوس بیدار کنم؛ فریادم رو می‌خورم، قطارم رو می‌خورم، اون جنازه‌ی نصفه بود؟ اون رو هم می‌خورم. 

هیچ‌چیز نیست حالا.

نظرات 1 + ارسال نظر
دلارا چهارشنبه 8 بهمن 1399 ساعت 23:26

تعبیرش میتونه اینجوری باشه که میخوای یه تغییر ایجاد کنی ولی خودت به فاک میری
و درمورد خوابهاتون شاید بخاطر اینه که تو زندگی به نوعی حس حبس شدگی دارین و شاید یکم به همون گزینه شل کن و رهایی از قالب احتیاجمندید...

عجب تعبیری((؛

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد